مثل
کودکی که یک شیء رنگینی، مثلاً توپی را میخواهد بردارد، وسط راه را نگاه
نمیکند! این استکان شکست، این ظرفِ آب مثلاً ریخت، متوجه نیست، همینطور به
دنبال آن چیزی که عاشق اوست، مایلِ به اوست، راه میافتد. ما هم همان
طوریم، لکن رغبت آن بچه به آن توپِ رنگین است، رغبتِ ما به چیزهای رنگینِ
بزرگتر است.